طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

نابغه کوچولو ی 100 روزه مامان

  طنین: مامانی میگه تو وجود من یه طنین خانم نابغه هست ،که برای اینکه همه ببیننش مامانی باید از الان یه کارایی بکنه که اون طنین خانمه نابغه از نهان من بیرون بیاد. مهربونایی که دارن می خونن: طنین خانم مامانت باید چه کار بکنه؟ طنین:مامانم میگه باید کارایی بکنم که همه مامانا نمی کنن. مهربونایی که دارن می خونن:یعنی چی؟ طنین: فکر کنم منظور مامان این باشه که کارهایی بکنه فراتر از شیر دادن و پوشک عوض کردن و  و  و   و و   و ،چون این کار ها رو همه مامانا میکنن ولی بعضی کارها رو همه مامانا نمی کنن اون کارا رو فقط مامانایی میکنن که باور دارن تو وجود نی نی شون یه نابغه قایم شده...
15 تير 1390

جیغ هایت برایم قابل درک نبود

جیغ هایت برایم قابل درک نبود   طنین نازنیم تا الان خاطرات تلخ و شیرین مادرانه ام رو یک جا می نوشتم ولی از امروز جدا می نویسم که تلخی ها رو از شیرینی ها جدا کنم ، اونا رو برای خودم می نویسم و مامانایی که بخوان از این تجربیات بهره ای بگیرند و خاطرات شیرین زندگی رو با تمام وجودم به تو تقدیم می کنم.با این امید که توی زندگیت بتونم تلخی ها رو تا جایی که امکان داره ازت دور کنم و فقط لحظات شیرین و پر از شادی و آرامش رو برایت فراهم کنم با کمک های اول خدای بزرگ و دوم بابا آرام  مهربونت. دیشب شب خیلی خیلی خیلی سختی رو گذروندم. ساعت حدود یک ربع به دو ،طنین رو خوابوندم و گذاشتم توی گهوارش ،چون بی خواب شده بود (ساعت 12...
14 تير 1390

گزارش مراجعه به خانم دکتر

دیروز (۱۷ اسفند) رفتم مطب  دکتر محمودی ،بهش گفتم خانم دکتر بالاخره من واسه کی منتظر نی نی باشم؟ شما میگید نی نی اندازه هفته ۳۷ هست ولی به حساب خودم نی نی هفته ۳۵ میشه. خانم دکتر هم حساب کرد و گفت ،به خاطر رشد خوبش ما تا ۲۰ فروردین منتظر می مونیم ،اگه خودش نیومد ما میاریمش.  ولی مامان مطمئنه که خودت میای ،مامان طاهره خیلی خیلی دوست داره که شما طبیعی به این دنیا پا بگذاری ، مگه میشه برای اینکه گلی بشکفه  باغبان خودش گلبرگهاش رو باز بکنه ، اون گل باید بنا به خواست الهی در موقع معین ،بنا به زمانی که حق برایش برنامه ریزی کرده بشکفه . مامانی هم دوست داره شکفتنت رو به چشم خودش به نظاره بنشینه ، بهاش رو هم می پردازم ،...
14 تير 1390

تقدیم به دختر مهربونم

  دختر مهربون مامان ،مامانی می دونه که شما دختر مهربون و مودبی هستی و همه رو دوست داری،در ضمن دوستان زیادی هم داری(از دختری که از زمانی که روح در وجودش دمیده شد، طنین کلمات الهی  رو پیرامون خودش شنیده ،در فعالیتهای فردی مامان و باباش همراهشون بوده و خواهد بود ، انتظاری غیر از این نمی توان داشت) پس تقدیم به دختر مهربون مون:                                                  اسفند 89 ...
14 تير 1390

اولین لباس دخترونه

  دختر ناز مامان و بابا ؛نفس مایی چهارشنبه(٢٠اسفند) که برای سونو رفته بودیم خیابون نادری به خواست باباییت رفتیم پاساژ کارون واسه دخترمون خرید کنیم. بعد از چند وقت که دلمون می خواست واست آویز بالای تخت بخریم ،بالاخره تونستیم یک آویز خوشکل پیدا کنیم  و بخریم ، غیر از اون تصمیم گرفتم برای عید اردیبشهت ماه که مطمئنا ً به لطف حق دخترمون  دیگه هستش،  واسه عیدش لباس بخریم ،خلاصه پاساژ رو گشتیم و یه پیرهن دخترونه خوشکل و ناز واست خریدیم. کلی دوتامون ذوق کردیم. بابایی لباس رو میگذاشت روی شکم مامان که اندازت رو بگیره. فدای قد و قوارت بشم الهی.دورت بگردم عزیزم. شب هم رفتیم پیش بابا بزرگ و مامان بزرگ و عمه و لباست ر...
14 تير 1390

ملاقات نی نی با واسطه

                                                     عشق مامان طاهره ؛خوبی عزیزم؟ من و بابا آرام همچنان برای ملاقات شما به واسطه نیازمندیم تا ان شاءالله حدود یکماه دیگه همه این واسطه های برن کنار و ما دختر خوشکلمون رو بی واسطه ،مستقیم ، فیس تو فیس ، لب به لب ، نفس به نفس ، ببینیم و ببوییم و ببوسیم و بشنویم و در آغوش بگیریم . دو روز پیش (چهارشنبه ) من و بابا آرام رفتیم مطب دکتر حن...
14 تير 1390

سکسکه !!!

نفس مامان ، هیچ می دونی الان که تو شیکم مامانی هستی ، یک وقتهایی سکسکه می کنی. از طرفی کلی هیجان زده می شم و از طرفی کلی دلم می سوزه. احساس میکنم از این حالت اذیتی ولی کاری هم نمی تونم واست بکنم . فقط دلداریت میدم . جوون منی عزیزم.          اسفند ٨٩
14 تير 1390

دعایی برای دختر نازم

حتما ً این دعا رو می شناسی خانومی ، چون مامان طاهره معمولا ً هر روز این رو واست می خونه: ای خدای مهربان   این نوگل گلستان محبتت را از شبنم عنایت تر و تازه بفرما و این تازه نهال بوستان هدایت را به تربیت باغبان احدیت پرورش ده و این شاخ سبز را در گلشن الطاف مزین به شکوفه و برگ کن و این دردانه معرفت را در آغوش صدف رحمت بپرور ... ...
14 تير 1390